همه جا را پر از علی می‌کنم...

‍ سلام الله علي روح المطهر

شهید مجتبی ناظم (خداوند به درجات او بیفزاید) یکی از انصار سید احمدالحسن (ع) بودند.
انصار تعریف می‌کنند:
در سال 2008 که پیروان مراجع با قوی‌ترین سلاح‌ها و تانک و دوشکا اومده بودند توی خیابون و انصار دست‌خالی و شهادتین گویان مبارزه می‌کردن.
شهید مجتبی شهادتین و لبیک می‌گفته و به سمت تانک دشمن می‌رفت.
انصار به ایشون می‌گفتند نرو می‌زننت
ایشون سلام‌الله‌علیه می‌گفتند من چیزی می‌بینم که اگر شما هم می‌دیدید میومدید. سبحان‌الله

و یه تیر می‌خوره به سینه‌شون و میوفتن
ایشون لحظه شهادتشون، شهادتین می‌گن و لگدهایی که به صورت و دهنشون می‌زنن به‌خاطر اینکه می‌گفته أنتم اتباع سیستانی...

یکی دیگه از انصار که اون‌موقع انتهای خیابون بودند با آقا (ع)، تعریف می‌کنن که ما مجتبی رو نمی‌دیدیم و یک دفعه دیدیم آقا (ع ) خیلی منقلب شدند و از درد به خودشون می‌پیچن و به سر و سینه خودشون می‌زنن
می‌گه نگران شدیم گفتیم چی شده آقا جان؟

آقا (ع) بهشون گفتن عزیزم مجتبی رو مظلومانه شهید کردن.

http://Www.almahdyoon.co



همه جا را پر از علی می‌کنم ؛ و همه جا فریاد می‌زنم حق با علی است ...

چه در خون غوطه ور شوم و دشمن بالای سرم باشد؛ و چه در خانه و پیش خانواده ، مشغول تبلیغ دعوت سیداحمدالحسن در فضای مجازی باشم؛ ذره ای از ارادتم به امیرالمومنین (ع) کم نخواهد شد و برای بیان حقیقت او به بیشترین تعداد ممکن کار می‌کنم؛

همه جا راپر از علی می‌کنم تا مردم دوباره مولا علی (ع) را از خدا بخواهند، تا دیگر بچه یتیم بی سرپرست نماند؛ تا دیگر زن بیوه کرامتش را برای بدست آوردن لقمه‌ای نان از دست ندهد؛ تا توحید و عدالت علوی در همه جا فراگیر شود و شبهه و جبر شبه امویان از بین برود.

انصار امام مهدی (ع) اینچنین  از مولایشان دفاع می‌کنند و ظلم را نمی‌پذیرند حتی در زیر لگدهای دشمن ، حتی در حالت زخمی و به زمین افتاده؛ ایستاده شهید می‌شوند.

شهدایی همچون مجتبی ناظم که تا توانستند او را با چکمه زدند و به شهادت رساندند

کسی همچون شهید عباس سبتی که حتی به چشمان او رحم نکردند
https://t.me/zolm_bas_ast/1020

کسی همچون شیخ جلال اسدی که بدن مطهرش را هم سوختن
https://t.me/zolm_bas_ast/1149

آری علی زمان ، یارانی همچون میثم تمّار هم باید داشته باشد؛ که داشت و دارد و خواهد داشت...