وای اگر ابوالفضل العباس صبرش تمام شود و شمشیرش بلرزد...


لرزید و زمین لرزید

تن زنش لرزید...
تن سه تا بچه سید بی گناه لرزید...
تن فاطمه سادات لرزید...
تن سید محمد صادق و رقیه سادات
(که هنوز معنای زندان و اطلاعات رو نمیفهمن) لرزید...
و خانواده ای که شاد بودند که بعد از مدتها مرد خانه را دیدند، بغضشان ترکید و اشک روی گونه هایشان لرزید...

...و اینگونه بود که زمین خدا هم مانند عرش خدا بعد از
حمله به عزاداران قم و
فاجعه تاریخی تاسوعا تدریجا لرزید.

وای اگر ابوالفضل العباس صبرش تمام شود و شمشیرش بلرزد...
وای اگر فاطمه این بار برای دفاع از وصیت پیامبر (ص) سراسیمه به مسجد برود و علی (ع) هم مانع نفرینش نشود...

آن روز مردم از کنار ری میگذرند و میگویند اینجا سابقا شهر بوده...

و خدا نشانه های غضب و انتقامش را مدتهاست که نشان داده، ولی افسوس که اهل عبرت نبودید و نیستید و سرنوشتی جز فرجام آل فرعون ندارید...

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

نظرات

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

راز ستاره داوود علیه السلام

قضاوت با شما!!

کتاب چهل حدیث مهدیین (۲۵)-حدیث بیست و یکم